برگزیده‌ها
خانه » تازه‌ها » پلاسکو نماد قدرت یا نماد شکنندگی تهران

پلاسکو نماد قدرت یا نماد شکنندگی تهران

حمیدرضا صباغی

ساختمان پلاسکو که روزگاری پرچم‌دار توسعۀ نه تنها تهران، بلکه ایران به شمار می‌رفت و برای مدت طولانی انواع القاب یکه‌تازی در عرصۀ مدرنیته را به یدک می‌کشید، بالاخره پس از ۵۳ سال، طی یک حادثه فروریخت. نه تنها فروریخت، بلکه به همراه خود مجموعه‌ای از بحران‌ها را نیز به بار آورد که نقد و دقت نظر در آن‌ها می‌تواند در مقام چاره‌اندیشی برای بسیاری از زمینه‌ها، علی‌الخصوص، شهرسازی کشور مهم باشد. بحران‌هایی که این اتفاق بروز داد، بسیار حائز اهمیت هستند و در تمام سطوح سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، مدیریت در مقام حرفه (اجرا) و مدیریت در مقام رشته (دانشگاه) باید به آن توجه شود.

شاید مهم‌ترین وجه مثبت این اتفاق، سرعت عمل و حضور حدود سه دقیقه‌ای نیروهای آتش‌نشانی، پس از اعلام حریق، در محل ساختمان بود. این سرعت عمل در شهر تهران با مجموعه درهم‌پیچیدۀ ترافیک و آن‌هم در مرکز تجاری-اداری-سیاسی نوا دهندۀ یک سامانۀ کارا است. مقاومت سه ساعت و نیمۀ ساختمان پلاسکو، از زمان اعلام حریق تا زمان ریزش هم، ‌عدد مطلوبی برای تخلیه و در حد استانداردهای روز است. بااین‌حال در این حادثه شاهد تلف شدن تعدادی از آتش‌نشان‌ها بودیم که جای نقد و بررسی و دقت نظر دارد.

با توجه به اینکه در زمان آتش‌سوزی سه هدف عمدۀ خروج ساکنین، امکان امدادرسانی اکیپ‌های امداد و در نهایت حفظ ساختمان به عنوان سرمایه ملى مدنظر است؛ عملاً باید دلیل این اتفاق در حین حادثه را در نقص در سه هدف فوق پیدا کرد. چراکه ساختمان به دلیل قدیمی‌بودن، مجهز نبودن به سیستم‌های اطفاء حریق و دارای بودن اجناس بشدت قابل اشتعال طبیعتاً قابلیت اطفائش بسیار پایین و ریزش آن بسیار محتمل بود و عدم خروج به موقع آتش‌نشان‌ها و عدم مدیریت آن‌ها از سوی مرکز، عدم خروج به موقع برخی کسبه و از همه مهم‌تر عدم دوراندیشی در خصوص تعبیه سیستم‌های اطفاء حریق از سوی مالکین و بیمه نکردن واحدهای کسب‌وکار از سوی کارفرمایان و مستاجرین، همگی در افزایش ابعاد این بحران تأثیر بسزایی داشته است.

اما آنچه برای آینده شهر باقی می‌ماند، درس‌های آموخته از این اتفاق در سطح سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی است. تدبیر اموری که بتواند این‌گونه رخدادها را با کمترین آسیب به سرانجام رساند و پس از بحران، شهر به سرعت به حالت اولیه خود برگردد. به اصطلاح «تاب‌آوری» آن را افزایش دهد. این حادثه به خوبی نشان داد که تاب‌آوری تهران در مقابل حوادثی این چنین بسیار پایین است و اگر در سطحی وسیع، رخدادهایی این چنین برای آن اتفاق بیافتد (نظیر زلزله) ابعاد بحران غیرقابل تصور و فراتر از حد پیش‌بینی خواهد بود.

در چهار سطح اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و نهادی می‌توان تاب‌آوری شهر در رخداد پلاسکو را بررسی نمود. مهم‌ترین بحران در عدم تاب‌آوری اجتماعی؛ عدم وجود پیوندهای به‌هم‌پیوستۀ اجتماعی و همسایگی در میان افراد و وفاق در یاری برای تخلیه محل و کمک رساندن به فضای کار نیروهای امدادی بود. ازاین‌رو تجمع بیش‌ازحد ایشان در محل حادثه و در زمان کلیدی بحران برای امدادرسانی و ایجاد مانع برای انجام عملیات امداد و نجات از معضلات اتفاق به شمار می‌آید. این بحران بسیار شدید بود و لزوم بازنگری ساختارهای فرهنگی در این خصوص از طریق آموزش را نشان می‌‌داد.

در خصوص تاب‌آوری اقتصادی؛ ساختمان پلاسکو یکی از مراکز اصلی با فعالیت تولیدی در مرکز شهر تهران به شمار می‌رفت و با توجه به اینکه مقیاس کسب‌وکار آن در سطح منطقه و فرامنطقه‌ای بود، تخریب آن، آسیب بالایی را به شبکه نظام فعالیتی مرتبط با خود وارد می‌کند. در واقع بنای مرکز پلاسکو در کسوت یک واحد کسب‌وکار بزرگ‌مقیاس، نظام فعالیتی-اقتصادی‌ای فراتر از ۶۰۰ واحد تجاری-تولیدی بود و وجوه این آسیب در آینده نزدیک قابل‌مشاهده است. ازاین‌رو امکان بازگشت به وضعیت پیش از بحران در نظام فعالیت منطقه را با دشواری و تأخیر مواجه می‌سازد و عملاً حذف آن یک شوک به زنجیره تولید و توزیع پوشاک در ایران به حساب می‌آید.

در رابطه با تاب‌آوری زیرساختی؛ یکی از معضلات بحران، عمر بالای ساختمان‌های منطقه بلافصل و محدوده است که گزارش‌هایی مبنی بر عدم وجود اطلاعات کافی در خصوص کانال‌های تأسیساتی بیانگر شدت بحران در این خصوص بود و این یک هشدار برای تمامی‌ابنیه از این جنس در مرکز شهر تهران است. بااین‌حال یکی از مزایای محل بحران، وجود دسترسی به شریان درجه یک، وجود محورهای اصلی جایگزین ترافیکی، همین‌طور حیاط‌ها و فضاهای باز خصوصی (محوطۀ پارکینگ) در پیرامون پلاسکو بود که امکان استقرار انواع سامانه‌های امداد و نجات و تخلیه بار ترافیکی را فراهم می‌کرد.

و اما در مورد تاب‌آوری نهادی؛ به نظر می‌رسد بستر نهادی لازم برای تشکیل اتاق بحران و تجهیز نیروهای لازم و پایبندی به دستورالعمل‌ها در مجموعۀ اقدام کننده دیده می‌شد. اما اصل کلیدی در موضوع تاب‌آوری شهری در مواقع بحران این است که دولت محلی به کمک نیروهای محلی اقدام به جمع‌آوری بحران کنند، درصورتی‌که در واقعۀ پلاسکو به دلایل مختلف سطوح مختلف نظام حاکمیتی تا حد وزارتخانه‌ها مستقیماً وارد عمل شدند و عملاً کار و ابعاد بحران چیزی فراتر از سطح منطقه‌ای شد. به لحاظ فنی (فارغ از مسائل سیاسی و حاشیه‌ای) یک شهر تاب‌آور در چنین مواردی باید شبکه‌ای از انواع خدمات از پیش اندیشیده شده‌ای را در بطن خود پرورش و آماده داشته باشد که بتواند به‌راحتی و با حداقل آسیب و حداکثر آرامش و کنترل محیط بحران را به پایان برساند. اما اینکه در واقعۀ پلاسکو سرعت و یا عجله و یا دستپاچگی و شاید اهمیت خاطرۀ شهری مردمان و رقابت‌های سیاسی مجال این نوع نظام‌دهی را از سطوح لازم مدیریتی ربود و در سایر سطوح فراتر از حد موردنیاز قرارداد.

علی‌ای‌حال، این واقعه با تمام ابعاد آن رخ داد و آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر بر شهر و خاطرۀ مردمان ایجاد نمود. آنچه اهمیت دارد این است که چگونه می‌توان برای آن تدبیر لازم را اندیشید. شاید لازم باشد که بدنۀ حاکمیتی و مدیریتی شهر قبل از رخ‌دادن تجربه‌ای دیگر شبیه به پلاسکو و حتی موارد شدیدتر از آن، نظیر زلزله (که حد اعلای بحران در تهران به حساب می‌آید)، برای کلان‌شهرهای کشور تدبیر لازم را بکنند.

  • اهتمام مالکین در تمام سطوح نهادی، عمومی‌و خصوصی به موضوع ایمن کردن ساختمان‌ها و هزینه نمودن برای تجهیز ساختمان به وسایل اعلام و اطفاء حریق

  • اهتمام مالکین در تمام سطوح نهادی، عمومی‌و خصوصی به موضوع مقاوم‌سازی بناهای قدیمی‌پرکاربرد

  • اهتمام مدیریت شهری به نوسازی و کانالیزه کردن شبکه‌های زیرساختی و تاسیساتی

  • اهتمام مدیریت شهری به وظیفۀ قانونی خود در نظارت بر نحوۀ کارکرد ابنیه و الزام تدوین چارچوبهای قانونی تجربه شده در دنیا در تعیین عوارض مناسب با امکانات ساختمان‌ها و اخذ عوارض بالاتر برای ساختمان‌هایی که شرایط و امکانات لازم برای ایمنی و امنیت را رعایت نکنند.

  • به‌کارگیری سمن‌ها برای آموزش و حساس نمودن ساکنین به امکانات ساختمان‌ها و ارائۀ راهکارهای تجهیز بنا

  • الزام نمودن قانونی مالکین به مقاوم‌سازی و بعضاً تخریب و نوسازی بناهایی که دارای خطر بالقوه از نوع پلاسکو هستند.

سخن آخر اینکه اگر نوسازی شهری را در لایه‌ها و  سطوح مختلف تعریف و قابل‌قبول بدانیم می‌توانیم این مورد آخر را در مورد شهر تهران از مهم‌ترین اقدامات دولت و شهرداری برای مقاوم نمودن کلان‌شهرها بخصوص تهران بدانیم. شاید یکی از بهترین راهکارهای رهایی از معضلات فرسودگی شهری الزام مالکین مراکز اصلی شهری به نوسازی، مقاوم‌سازی، تجهیز و بهینه کردن بناهای تحت تملک خود باشد. دولت و نهادهای عمومی‌و نهادهای حاکمیتی باید هرچه سریعتر نسبت به اقدامات خرد و کوچک مقیاس و ارائۀ تسهیلات لازم برای ورود بخش خصوصی و نهادهای توسعه گر برای رسیدگی به این موضوع اقدام کنند وگرنه حادثه بعدی که بسیار نزدیک است شهر و کشور را دوچندان دچار معضل و بحران می‌کند.

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا