برگزیده‌ها
خانه » پیشنهاد برای خواندن » چرا تأمین مالی در ایران بانک‌محور است؟

چرا تأمین مالی در ایران بانک‌محور است؟

حسین درودیان

توضیحات

توضیحات

این یادداشت ابتدا در روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شده و بدینوسیله در سایت موسسۀ مطالعات وتحقیقات مبین بازنشر می‌شود

یک واقعیت مشهود در اقتصاد ایران، وابستگی بنگاه‌ها به تأمین مالی از محل سیستم بانکی است؛ چیزی که بعضاً از آن با عنوان «بانک‌محور» بودن نظام اقتصادی یاد می‌شود که معمولاً تحلیل‌گران آن را به‌عنوان یک «مسئله» در اقتصاد کشور معرفی می‌کنند. اینکه آیا وابستگی تأمین مالی بنگاه‌ها به سیستم بانکی یک مسئله بوده، و مختص به اقتصاد ایران است و اینکه آیا در هیچ‌یک از کشورهای غربی چنین ترتیباتی حاکم نیست، موضوعاتی جداگانه است که اکنون مورد بحث ما نیست. اما بنا به‌قاعدۀ عقل، هر معلولی واجد علتی است که بدون توجه به آن، اگر معلول را مسئله بپنداریم، آن مسئله قابل‌حل نخواهد بود.

عامل اصلی در وابستگی تأمین مالی به سیستم بانکی در کشور، مقیاس کوچک فعالیت‌های اقتصادی و صنایع کشور است. مقیاس بزرگ در صنایع، دارای فوایدی است که یکی از آن‌ها امکان تأمین مالی مستقیم از عموم است. انتخاب بدیل سیستم بانکی جهت تأمین مالی، بازار سرمایه است. در بازار سرمایه بنگاه‌ها می‌توانند بدون واسطه از دارندگان مازاد منابع، تأمین مالی کنند. ازاین‌رو حذف واسطه‌ای به نام سیستم بانکی می‌تواند عاملی در جهت کاهش هزینه‌ها باشد. اما رجوع مستقیم بنگاه اقتصادی برای تأمین مالی در قالب انتشار اوراق جهت استقراض یا فروش سهام در بازار سرمایه زمانی با استقبال دارندگان مازاد روبرو خواهد شد که بنگاه اقتصادی متقاضی تأمین مالی، یک تشکیلات معتبر، بزرگ، جاافتاده و باسابقه و حتی دارای ابعاد بین‌المللی است. چگونه می‌توان تصور کرد یک بنگاه اقتصادی کوچک یا متوسط (که احتمالاً اکثر مردم به‌زحمت نام آن را شنیده‌اند) بتواند در بازار سرمایه با موفقیت حجم قابل‌توجهی از منابع مالی را در یک نرخ متعادل، فراچنگ آورد؟ چنین بنگاه‌هایی یا اساساً به جهت ناشناختگی و ریسک بالا قادر به حضور در چنین بازاری نیستند، یا در بهترین حالت هزینۀ ریسک مربوط به تأمین مالی او نرخ تمام‌شدۀ منابع را بسیار افزایش خواهد داد. درواقع، چنین بنگاهی برای جذابیت اوراق منتشرشده توسط خود باید نرخ بالایی پیشنهاد کند. در چنین حالتی کاملاً محتمل است که دارندگان مازاد، سپرده‌گذاری در بانک را به جهت فاقد ریسک‌بودن آن انتخابی بهتر از خرید اوراق قرضه یا سهام چنین بنگاه‌های بپندارد و خود آن بنگاه نیز تأمین مالی از سیستم بانکی را کم‌هزینه‌تر و سهل‌الوصول‌تر از حضور در بازار سرمایه بیابد. در حقیقت، این بنگاه‌ها و صنایع بزرگ‌مقیاس و بسیار معتبر هستند که به جهت ریسک بسیار پایین فعالیت آن‌ها، قادرند در بازار مالی به‌صورت مستقیم تأمین مالی کنند. در اقتصاد ایران که غالب عمدۀ تولیدات کشاورزی در مقیاس کوچک انجام‌شده، درصد از بنگاه‌های صنعتی آن کمتر از ۱۰ کارکن دارد، عمدۀ فعالیت‌های ساختمانی در مقیاس کوچک و توسط سازندگان خرد (و نه شرکت‌های معتبر و تخصصی) انجام می‌شود بدیهی است که تأمین مالی مستقیم از بازار سرمایه بسیار دور از دسترس است.

نکتۀ دیگر آنکه مباحث مربوط به حقوق مالکیت و امنیت سرمایه‌گذاری نیز یک چالش جدی در این خصوص است. زمانی که فعالان اقتصادی بزرگ که در رسانه‌های رسمی‌مکرراً به تبلیغ کسب‌وکار خود می‌پرداخته‌اند، درنهایت متخلف از آب درآمده و تأمین‌کنندگان مالی کوچک و بزرگ آن‌ها با خسرانی بزرگ رو‌به‌رو می‌شوند، چگونه می‌توان انتظار داشت سرمایه‌گذاران با خیال راحت وارد بازار مالی شده و در ازای دریافت یک برگه، حجم عظیمی‌از منابع مالی خود را به وی منتقل کنند. در اقتصادی با امنیت پایین سرمایه و ضعف در اعمال و حراست از قواعد مربوط به حقوق مالکیت، گرایش به اکتساب دارایی‌های حقیقی در مقابل دارایی‌های مالی رخدادی تعجب‌آور نبوده، و حتی اعتماد به سیستم بانکی به‌عنوان محل حفظ دارایی نیز متکی به تضمین سپرده‌های بانکی از سوی حاکمیت است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا