حسین رمضانی
گفتار اول: معنای اقتصاد مقاومتی در منظومۀ نظری و راهبردیِ توسعۀ تعالیبخش
مقدمه
این نوشتار در مقام شناسایی مبانی فلسفی، ارزشی و راهبردهای کلانِ مقولۀ اقتصاد مقاومتی است. به همین منظور، در گفتار نخست، سعی دارد، اولاً، مفهومیاستوار، دقیق و فنی از اقتصاد مقاومتی در شبکۀ مفاهیم همبستۀ با آن ارائه دهد؛ ثانیاً، ضرورتهایی که الزامبخش توجه به این مقولهاند را یادآوری نماید؛ و ثالثاً، مقومات علمیو عملی لازم برای تحقق آن را شناسایی و معرفی نماید.
۱- تحدید مفهومیِ «اقتصاد مقاومتی»
به نظر میرسد میتوان مفهوم «اقتصاد مقاومتی» را در سه سطح معنایی مورد مطالعه و کنکاش قرار داد؛ نخست، در سطح مفهوم واژگانی و استعمالات عرفیِ زبانی؛ دوم، در سطح استعمالات مصطلحِ تخصصی علم اقتصاد؛ سوم، در سطح مباحث و مطالعات مکتبی و پارادایمیک فلسفی و گفتمانِ سیاسی و اجتماعیای که اقتصاد مقاومتی در بستر آن پارادایم و گفتمان مطرح شده است. بهعبارتدیگر، از اقتصاد مقاومتی در سه سطحِ مفهوم لغوی، مفهوم نظری و اصطلاحی یا نظریه و مفهوم پارادایمییا مکتبی میتوان سخن گفت. این سه سطح از پالایش مفهومیاقتصاد مقاومتی، از ترتّب سه سطحی «مفهوم»، «نظریه» و «مکتب» بر یکدیگر نشئت میگیرند و نسبتی متقابل و رفت و برگشتی دارند. بدین معنا که مفهومسازی، مقوّمِ نظریهپردازی است یعنی بدون مفاهیم، نظریه در صورت ذهنی و زبانی شکل نمیگیرد و از سوی دیگر مفاهیم تخصصی و اصطلاحی در ضمن نظریات است که تبیین و ارائه میشوند؛ و نظریهپردازی نیز خود در چارچوب اصول مسلّمه، اصول مفروضه و مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و ارزششناختی و قواعد و فرایندهای روشیِ پذیرفتهشدۀ یک مکتب یا پارادایم، شکل میگیرند؛ و از طرف دیگر، یک پارادایم و مکتب، در ظهور تاریخی و اجتماعیاش، خود را از طریق نظریهپردازی در مواجهه با مسائل مختلف است که متجلی نموده و گسترش میدهد؛ بهعنوانمثال، همانطور که استاد شهید مطهری و شهید صدر در ابتدای کتابهای اقتصادی خود خاطرنشان کردهاند سیستم اقتصادی اسلام یعنی منظومۀ همبسته و متکاملِ نظریاتِ اقتصادی و اخلاق و فقه اقتصادیِ اسلام در بستر مکتب بینشی، منشی و کنشیِ اسلام و نظام زبانی و مفاهیم قرآن و سنت شکل گرفتهاند.[۱]
موضوع این نوشتار یعنی اقتصاد مقاومتی را نیز باید در چهرۀ این سه ساحت مورد مطالعه و توجه قرار داد. اتخاذ چنین رویکردی در مواجهه با مقولۀ اقتصاد مقاومتی، بستر تأمل متفکرانهتر در باب مسئلهای که اقتصاد مقاومتی به خاطر آن طرح شده است را میسر مینماید و از سوی دیگر، موجب آشکارتر شدن زوایای این موضوع میشود.
۱-۱- تبیین مفهوم لغوی اقتصاد مقاومتی
اقتصاد در لغت یعنی میانهروی و میانه نگاهداشتن. این واژه در ادبیات قرآنی و روایی نیز به همین معنا استعمال شده است؛ ازجمله در این آیۀ شریفه «وَ اقْصِدْ فی مَشْیِکَ» (لقمان: ۱۹) یعنی در رفتن و رفتار خود میانهرو باش.[۲] در معنای خاص تدبیر امور مالی، نیز واژۀ اقتصاد، مفید معنای میانهروی در دخل و خرج است، آنگونه که موجب قوام و استواری معیشت باشد؛ چنانکه در آیۀ ۶۷ از سورۀ فرقان خداوند متعال میفرماید: «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا» یعنی «و آنان که چون انفاق نمایند نه اسراف و تجاوز از حد کنند، و نه سختگیرى نموده و پایینتر از حد روند، و (انفاقشان) میان این دو روش، حد وسط و عادلانه است.» از همینرو، اقتصاد موجب دفع فقر معرفی شده است؛ چنانکه از امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) منقول است که «هیچکس با در پیش گرفتن اقتصاد فقیر نمیشود.»[۳] البته واژۀ اقتصاد در روایات در مطلق میانهروی در همۀ امور نیز به کار رفته است؛ چنانکه در وصیت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) به فرزندش محمد حنفیه (رحمه الله) آمده است که «هر کس اقتصاد و میانهروی را ترک نماید از راه حق منحرف خواهد شد.»[۴] همچنین اقتصاد مبنای پیشرفت و امیدواری معرفی شده است، چنانکه در روایت است که «اقتصاد پیشه کنید تا پیش روید و امیدوار گردید.»[۵] همچنین آمده است که «لیس فی إقتصادٍ تلفٌ» و «من لم یحسن الإقتصادَ أهلکه الإسراف»[۶] یعنی رعایت اقتصاد موجب نیل به مصرف بهینه میشود و اگر اقتصاد و میانهروی رعایت نشود اسراف ناشی از آن منجر به هلاک خواهد شد.
۱- ۲- تبیین مفهوم اصطلاحی و نظریِ اقتصاد مقاومتی
دانش اقتصاد که در حکمت و فلسفۀ اسلامیاز آن در قالب حکمت منزلی یا علم تدبیر منزل یاد شده است، علم تدبیر معیشت و رزق مادی است. بدینترتیب، علم اقتصاد از جمله دانشهای تدبیری و در زمرۀ حکمتهای عملی است؛ چراکه علم اقتصاد در پی شناسایی اسباب و لوازم قوام اقتصادی، دفع و رفع فقر، رفتار بهینۀ اقتصادی در حوزۀ تولید، توزیع و مصرف است بهگونهای که موجب پیشرفت و امیدواری بیشتر گردد.[۷] بنابر این دیدگاه و با استفاده از دلالت آیات و روایات فراوانی که در زمینۀ کنشها و تعاملات اقتصادی آمده است، اقتصاد در معنایِ آرمانیاش مستلزم قوام و استواری معیشت و حیات مادی و کسب و کار است. قوام و استواری نیز چنانکه بیان شد یعنی نبود فقر و وجود اعتدال در رفتارها، اعتدالی که با تدبیر و شناخت صحیح و دقیق پدیدارهای اقتصادی و رفتار عادلانه در مقام تولید، توزیع و مصرف میسر میشود؛ و همچنین بهرهبرداری بهینه و کارا از منابع مادی و معنوی، انسانی و غیرانسانی، فردی و اجتماعی، ملی و بینالمللی در راستای تحقق یافتن بیشترین حد ممکن از پیشرفت و جلب منافعی که قابل تحقق هستند.
۳-۱- تبیین مفهوم گفتمانیِ اقتصاد مقاومتی
چنانکه پیشتر بیان شد، اقتصاد مقاومتی، علاوهبر معنای لغوی و اصطلاحی، معنایی در سطح گفتمان و مکتب دارد. در سطح گفتمان، اقتصاد مقاومتی بهمثابه بردار محوریِ قدرت ملی در سطح داخلی و خارجی است؛ برداری که اضلاع هدایتکنندۀ آن عبارتاند از ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی. درواقع، در سطح گفتمان، تمامیسرمایهها و توانمندیهای اندیشهای و علمی(بینشی)، ارزشی و اخلاقی (منشی)، رفتاری و مهارتیِ (کنشی) جامعه، بایستی در ساحت فرهنگ، اجتماع و سیاست، در خدمت انبوهتر شدن قدرت اقتصادی قرار گیرند و قدرت اقتصادی نیز بالطبع در خدمت اهداف و مقاصد عالیتر بینشی و منشی قرار گیرد. بدینترتیب، در سطح مکتب و گفتمان، اقتصاد مقاومتی ابزاری است که بایستی تجهیز و تقویت شود برای پیشبرد اهداف و مقاصد اصیلی که سرشتی عقلانی، معنوی و الهی دارند؛ مقاصدی که ریشه در فطرت الهی انسان داشته و صورت ارزشی هویت الهی انسان را نشان میدهند. بر این اساس، اقتصاد مقاومتی در نگرش برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی، ابزاری است برای نیل به اهدافی که اولاً، در نهاد جان انسان ریشه دارند و ثانیاً، معارف وحیانی و ربّانیِ اسلام عزیز، فرد و جامعۀ اسلامیرا بهسوی آنها هدایت نمودهاند.
با توجه به دقتهای واژگانیِ بیان شده در سطور فوق، اگر واژۀ «اقتصاد»، فیحدنفسه مستلزم معنای قوام و استواری باشد، وصف «مقاومتی» بایستی قیدی تِذکاری، و صفتی تحلیلی باشد یعنی وصفی باشد که کارکرد اساسیِ مندرج در خودِ مفهوم اقتصاد را مورد تذکر قرار میدهد. «مقاومت» چنانچه به معنای قوام و استواری ساختار، عملکرد و نتایج یک نظام محقق اقتصادی باشد بالنسبه با واژۀ اقتصاد، وصفی از دلالت اساسیِ خودِ واژۀ اقتصاد است لکن علی رغم اهمیت دقتهای معنایی بیان شده در بالا به نظر میرسد، ترکیب موصوف و صفتیِ«اقتصاد مقاومتی» اشاره به یک رویکرد اقتصادیِ خاص در بستر گفتمان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انقلاب اسلامیدارد. رویکردی که مقوّمات مفهومیو مبانیِ نظری و ارزشیِ خود را از معارف والای اسلامیو گفتمان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انقلاب اخذ مینماید.
بدینترتیب، با در نظر گرفتن مقولۀ اقتصاد مقاومتی بهعنوان مفهومیگفتمانی، میتوان دریافت که سیاستهای اقتصاد مقاومتی، ابلاغی در تاریخ ۲۹/۱۲/۱۳۹۲ از سوی مقام معظم رهبری، که جهتگیریهای راهبردی گفتمان انقلاب اسلامیدر حوزۀ پیشرفت اقتصادی هستند، ریشه در مبانیِ معرفتی، اخلاقی و فقهی اسلام دارند. به نظر میرسد، برای درک عمیقتر و بهتر مقولۀ اقتصاد مقاومتی بایستی از منظری گفتمانی به آن نگریست. مطالعۀ مقولۀ اقتصاد مقاومتی بهعنوان مقولهای گفتمانی، مستلزم آن است که به اقتصاد مقاومتی از منظر فلسفۀ توسعه و پیشرفت توجه شود و درنتیجه، حصار مطالعۀ فنسالارانۀ اقتصاد شکسته شده و افق نگاه وسعت یابد. برای این منظور بایستی حداقل دو اتفاق رخ دهند: اولاً، به مبانیِ راهبردها توجه شود؛ ثانیاً، به ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی راهبردهای اقتصادی در پیوند با هم توجه شود. بهعبارتدیگر، بایستی مقولۀ اقتصادی مقاومتی از منظر فلسفۀ توسعه و پیشرفت و در بستر شبکۀ مفاهیم و روابط اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد.
[۱] ملاحظه نمایید: مطهری، مرتضی؛ نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران، صدرا، چاپ هجدهم، ۱۳۸۹، صص ۱۷-۱۳/ صدر، سیدمحمدباقر؛ اقتصادنا، قم، مرکز الأبحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر، چاپ اول، ۱۴۲۴ ه، صص ۴۴-۳۷٫
[۲] ترجمۀ آیات در این نوشتار از مرحوم آیه الله مشکینی است.
[۳] ملاحظه نمایید: ابن بابویه، محمد بن علی؛ ترجمۀ فقیه من لا یحضره الفقیه (۶ جلد)، ترجمه غفاری، علیاکبر و همکاران، تصحیح و تحقیق غفاری، علی اکبر؛ تهران، صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۷، ج ۲، ص ۳۷۰٫
[۴] ملاحظه نمایید: ابن بابویه، محمد بن علی؛ کتاب المواعظ، ترجمۀ عطاردی قوچانی، عزیزالله؛ تهران، مرتضوی، چاپ اول، بیتا، ص ۷۶٫
[۵] ملاحظه نمایید: ابن بابویه، محمد بن علی؛ الخصال (۲ جلد)، ترجمۀ فهری زنجانی، احمد؛ تهران، علمیه اسلامیه، چاپ اول، بیتا، ج ۲، ص ۷۵۰٫
[۶] ملاحظه نمایید: تمیمیآمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غررالحکم و درر الکلم، تصحیح و تحقیق درایتی، مصطفی، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص ۳۵۳٫
[۷] در تعریف دانش اقتصاد تعاریف فراوانی بیان شده است، ازجمله این که «علم اقتصاد، دانشی است که رفتارهای بشری را در زمینۀ تولید، توزیع و مصرف، تجزیه و تحلیل میکند تا قدرت پیشبینی پدیدههای اقتصادی را به دست آورد.» ملاحظه نمایید: حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، چاپ هفتم، ۱۳۸۶، ص ۱۱٫