حسین درودیان
توضیحات
توضیحات
این متن ابتدا در سرمقالۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شده و بدینوسیله در سایت موسسۀ مطالعات وتحقیقات مبین بازنشر میشود
توضیحات
توضیحات
این متن ابتدا در سرمقالۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شده و بدینوسیله در سایت موسسۀ مطالعات وتحقیقات مبین بازنشر میشود
اجرای طرحهای نجات برای صنایع بزرگ، همواره یکی از تصمیمات سیاستی دولتمردان در مواقع رکود و بحران اقتصادی است. اگرچه مرسوم نیست که دولتها در شرایط عادی، حمایتهایی خاص از صنایع به عمل آورند، اما در مواقع رکود و بحران بر اساس انگیزههای مصلحتجویانه و عملگرایانه در برابر ورشکستگی صنایع بزرگ بیتفاوت ننشسته و اقداماتی عاجل انجام میدهند. این واقعیت حاکی از آن است که نظریههای مبتنی بر اقتصاد آزاد و عدم مداخلۀ دولت، اگرچه در فضای همواره آکادمیک محبوب و پرطرفدار بوده و هستند، اما این رویکرد در عمل با شکست مواجه میگردد.
پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ دولت آمریکا اقدام به اجرای طرحهایی جهت نجات خودروسازان کرد. در این نوشته قصد داریم بطور کوتاه اهم واقعیات مربوط به نجات خودروسازان در آمریکا را مرور کرده و آن را با طرح اخیر اجرا شده در ایران مقایسه کنیم تا به اتکای این فهم تطبیقی، ایدههایی در خصوص نقاط قوت و ضعف سیاست اجرا شده در ایران بدست آید. به منظور اختصار، ویژگیهای طرح اجرا شده در ایالات متحده را بصورت گزارههایی کوتاه بیان میداریم.
طرح نجات خودروسازان (Auto Industry Bailout) در ایالات متحده (۲۰۱۴-۲۰۰۹)
شرکتهای مخاطب کمکها: جنرال موتورز، کرایسلر، فورد (سه بزرگ=Big Three).
دوره اجرای طرح: مارچ ۲۰۰۹ تا دسامبر ۲۰۱۴ (تاریخی که آخرین سهام تملک شده توسط دولت، در بازار سهام فروخته شد).
دوره تزریق منابع: ژانویه ۲۰۰۹ تا دسامبر ۲۰۱۳
هدف: حفظ ۳ میلیون شغل وابسته به صنایع خودروسازی
حجم کلی کمکها: ۸۰ میلیارد دلار؛ عمدتاً به جنرال موتورز (با سهم ۶۸ میلیارد دلاری از کل کمکها). مبلغ اعطایی کمتر از درخواست خودروسازان (معادل نیمیاز آن) بود.
ارزش کل کمکها، معادل ۰٫۴۶ درصد از تولید ناخالص ملی آمریکا بود.
کنگره پس از دریافت درخواست کمک، طرحی را بررسی کرد که شرکتهای خودروساز ورشکسته و دوباره بازطراحی شوند، اما به دلیل طولانی بودن اجرای چنین طرحس، از آن صرف نظر کرد.
کمکهای دولت به این صورت بود که ابتدا منابع مالی با در اختیار گذاشتن منابع مالی برای خودروسازان، سرمایه در گردش آنها را تأمین و امکان تولید را برای آنها فراهم کرد، و سپس در مرحلۀ بعد به خریداران خودرو وام کم بهره داد تا محصولات تولید شده به فروش رود..
از حدود ۸۰ میلیارد دلار حجم منابع تزریق شده، ۷۱ میلیارد آن بازگشت. در واقع دولت (خزانهداری) بطور خالص ۹ میلیارد دلار برای نجات خودروسازان هزینه کرد و عمدۀ منابع از طریق فروش سهام خودروسازان در انتهای طرح، بازگشت داشت.
دولت فدرال در ازای این کمکها تعهداتی را از خودروسازان اخذ و آنها را ملزم به اقداماتی کرد که عمدۀ آنها عبارت بودند از:
-
دخالت در برخی تصمیمات از جمله عزل و نصبها شامل برکناری مدیران عامل در صورت صلاحدید (از جمله برکناری مدیرعامل جنرال موتورز)؛ الزام کرایسلر به ادغام با شریک ایتالیایی او یعنی فیات (شکلگیری شرکت فیات-کرایسلر)؛ الزام به فروش برخی داراییها
-
ملی کردن دو خودروساز: خزانهداری به میزان کمکهای اعطایی، سهام خودروسازان را تملک کرده و در پایانِ دورۀ اجرای طرح، سهام تملک شده را به فروش رساند (که تفاوت ارزش سهام خریداری شده و فروخته شده، ۹ میلیارد دلار بود)
-
تعیین استانداردهای جدید کارایی برای افزایش رقابت پذیری خودروهای تولیدی در برابر خودروهای ژاپنی و آلمانی. کمپانیها تعهد کردند ماشین آلات و رویههای کاهنده مصرف سوخت را به سرعت جایگزین سازند؛ همچنین متعهد شدند از پیچیدگیهای ظاهری در برخی برندهای تولیدی کاسته و محصولات کمهزینهتری تولید کنند. تعهد به کاهش پرداخت به بازنشستگان برای کاهش هزینهها؛ تولید ماشینهای کوچکتر، افزایش شتاب توسعه خودروهای هیبریدی و مبتنی بر نیروی باتری، بستن برخی نمایندگیهای مجاز فروش (برای کاهش هزینه) از دیگر الزامات وضع شده بر خودروسازان بود.